1. نترسید !
اولین چیز حائز اهمیت قطعا روبرو شدن و دست و پنجه نرم کردن با صحنه و ترس اولیه از آن است ! از صحنه نترسید. برای فراموش کردن موضوع و کنار آمدن با آن کافی است فقط روی نقش خود تمرکز کنید و به هیچ چیز دیگری توجه نکنید. فقط نقش خود را به خوبی ایفا کنید و از نوری که روی شما متمرکز است لذت ببرید و کاری کنید که باید بکنید. البته ترس از صحنه قطعا بعد از چندین بار رفتن به روی صحنه از بین می رود و راحت تر با آن کنار می آیید. البته ناگفته نماند که همیشه بخشی از ترس در صحنه در شما باقی خواهد ماند که باعث هوشیاری شما و اجرای بهتر بر روی صحنه می شود.
2. ماشینی نباشید !
شما ربات نیستید ! قرار نیست شما از روی فیلمنامه و نمایشنامه برای بینندگان خود بخوانید. قرار نیست آنها را حفظ کرده و مانند یک ربات و ماشین آن ها را بازگو کنید. چیزی که بازیگران خوب را از بقیه جدا می کند حس و باور کردن اجرا است. شما باید با حس نقش خود را ایفا کنید و نه اینکه مانند یک ربات خشک و ساده ایستاده و دیالوگ ها را بازگو کنید. برای اینکار نقش خود را باور کنید و همانظور که گفتم در زمان اجرا در آن نقش زندگی کنید. بینندگان به راحی و سرعت متوجه حالت ماشینی و بد بودن اجرا شده و از آن لذت نمی برند. هیچوقت تا وقتی که واقعا بازی و نقش خود را درک نکرده اید حتی یک کلمه هم چیزی نگویید. سعی کنید چندین بار فیلمنامه و نمایشنامه را خوانده و نقش را باور و درک کرده و سپس برای اجرای آن به روی صحنه بروید.
3. بازیگری تمام باور و خلاقیت است !
همانطور که در مقدمه گفتم بازیگری یعنی زندگی کردن در یک دنیای مجازی دوم ؛ همش باور است. برای داشتن یک اجرای خوب کافی است که بینندگان شما این را باور کنند که شما همان کسی هستید که در نمایشنامه و فیلمنامه نوشته شده است. برای اینکار کافی است ابتدا خودتان این را باور کنید. برای سفر بیبن دنیای واقعی خود و دنیای نقشی که هستید کار سختی نیست. کافی است که فقط این را باور کنید و کمی خلاقیت داشته باشید تا نقش را به زیباترین شکل ممکن اجرا کنید.
4. یک بازیگر باید یک فیلسوف ورزشکار باشد !
یک بازیگر باید از ذهن و بدنش برای اجرای هر چه بهتر نقشش نهایت استفاده را ببرد. ذهنش باید قابلیت فهم چیز ها را داشته باشد و بدنش باید توانایی به تصویر و اجرا کشیدن آن موضوع را داشته باشد و بتواند با کمک حرکات دست و صورت و بدن نهایت اطلاعات و حس را به بیننده منتقل کند. منظور از فیلسوف بودن خلاق بودن و قوی بودن ذهن شماست که باید موضوع را درک و به خوبی به اجرا بگذارد و منظور از ورزشکار بودن این است که باید با حرکات درست و بجا این ارتباط را با بیننده تکمیل کند. نباید همش خشک و ایستاده باشید و با استفاده از اطلاعات ذهنی پیام و موضوع را به بیننده انتقال دهید و نباید اینور و آنور دویده و فقط به حس بینایی تکیه کنید. حتما باید این توازن را در اجرای خود رعایت کنید.